Tuesday, May 30, 2006



وقتی همه ایدولوژیهای وارداتی (چپ و راست) و بازی مذهب، شکست خورده اند و ملی گراها هم با بازی های غیر ملموس نتوانسته اند گذشته را در امروز به زور وارد کنند، وقتی در دنیای امروز که در حال جهانی شدن (گلوبالیزه) است و سرمایه ها از کشوری به کشور دیگر منتقل می شوند، مصدقیان هنوز در دوره ضد استعماری شصت سال پیش غوطه ورند آنهم در حالیکه ایران به شکلی که امروز می شناسیم در حال فروپاشی است، وقتی بزرگترین دغدغه جوان ایرانی داشتن آزادیهای فردی هست و بازار و اقتصاد آزادی که همراه آن جوان ایرانی هم بتواند حق زیستن و انتخاب و کار داشته باشد، چشمهایمان را به روی چه حقیقتی می بندیم؟

وقتی در مملکتی تغییر حکومت می شود، همیشه آن عده که می بینند نمی توانند به تنهایی جنایتکاران رژیمی را از ارتکاب جنایت بازدارند و تحمل زیست و کنار آمدن با آن را هم ندارند، وقتی قدرت تغییر به صورت ملی ندارند، به تغییرات فردی دست می زنند. مثل بسیاری ازشهروندان ایرانی که از میهن خود به ممالک دیگر مهاجرت کرده اند. همه چیز باید مفهوم عملی داشته باشد حتی ملی گرایی!