Tuesday, September 28, 2004

jumbled up thoughts...


تکه تکه های خستگی

پشت ویترین یازده سپتامبر سیاه
همه آماده
منتظر دو قلوهای تازه سازند
تو، این وسطا دنبال
یک مشت- مال دبش

یک سلایس پیتزا
مانیکور و یک تیکه کیک
خونه ساکت بی سر و صدا

اگر روز مادری بود
همون روز- مادرای قدیم
توزودتر از پدر می دویدی واسه مادر
گل مریم می خریدی
اما حالا وقتی خودت مادر شدی
یک مشت-مال

یک سلایس پیتزا
مانیکور و یک تیکه کیک
خونه ساکت بی سر و صدا
روز مادر مبارکت باشه شیما!


می دونم امروز روز مادر نیست ولی این نوشته را که لابه لای نوشته هام پیدا کردم گفتم برای خودم اینجا بگذارم که یادم نره منم هستم.