Wednesday, November 30, 2005


"مجتبی سمیع نژاد نباید "قربانی کارزار صاحبان قدرت" شود.او نه به این جناح امید دارد و نه به آن جناح دل بسته است.مجتبی را با بازی های نازیبای سیاسی کاری نیست.او جایی را برای کسی تنگ نکرده بود و کرسی قدرتی را هم نمی خواست.او تنها می خواهد آزادانه آنچه را که در ذهن خود می پروراند،بر روی وبلاگ منتشر سازد.این خواسته ی زیادی نیست اما تاوانی که او می پردازد چه بسیار زیاد است."

محمدرضا نسب عبداللهی،نجمه امیدپرور
-----------------

"اين بار صدايش را از پشت تلفن مي شنوم، عصبي به نظر مي رسد، داغ کرده، خونش به جوش آمده مي گويد "نمي گذارند بي آم بيرون براي مرخصي"، مي گويم صبور باشد، مي گويد "تا کي؟". خوب راست مي گويد، او تا حالا بيش از 6 سال است که توی زندان مانده، آنهمه اذيت و آزار، فشارهاي روحي و رواني و فيزيکي ِ دوران ِ بازپرسي در سال 1378، سلول هاي انفرادي، که ابتدا زير حکم اعدام بوده، فکرش را بکنيد، به خاطر يک مشت ِ گره کرده و چهار تا قلوه سنگ ِ کوچکي که در شلوغي هاي کوي دانشگاه پرتاب کرده بود به سمت پليس ضد شورش، و به همين خاطر اسمش رفته بود توي ليست آدم هاي خرابکار و ضد انقلابيوني که مي بايست اعدام مي شدند، وحشتناک است، نه؟"

کيانوش سنجري از اوين تا دارالقرآن ِ گوهردشت